براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





:: برچسب‌ها: انتخاب آقای جواد الباجی , ریاست شورای شهرستان اهواز , جواد کاظم نسب , شورای شهر ,
:: بازدید از این مطلب : 2361
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
ن : روابط عمومی دهیاری الباجی
ت : شنبه 31 مهر 1392

 

 اهالی محترم روستای الباجی بخش مرکزی اهواز این شیفتگان و محبین اهل بیت هزینه مرمت تعداد یک خشت طلای ایوان بارگاه ملکوتی حضرت

علی نقی علیه السلام را به ساحت مقدس آن امام بزرگوار اهدا نمودند .

              

 

نام و نام خانوادگی متبرع

شماره فیش واریزی

تعداد خشت

شماره خشت

شهرستان مربوطه

اهالی محترم روستای الباجی بخش مرکزی اهواز

119994/2027

1

322

ستاد اهواز

 



:: موضوعات مرتبط: فعاليتهاي فرهنگي , ,
:: بازدید از این مطلب : 2257
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : روابط عمومی دهیاری الباجی
ت : سه شنبه 16 مهر 1392

 

 

ازدواج حضرت علی (ع) با فاطمه (س)

 

 




 

 

فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیغمبر اكرم و از بانوان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند .

از حیث جمال و كمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد. و به عالیترین كمالات انسانی آراسته بود.

شخصیت و عظمت پیامبر اكرم روز به روز در انظار مردم بالا می رفت و قدرت و شوكت او زیادتر می شد به همین علت دختر عزیزش زهرا (علیها السلام) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال با شخصیت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاری می كردند .

رسول خدا فاطمه را برای علی (علیه السلام) نگاه داشته بود و مایل بود از جانب او پیشنهاد شود. پیامبر از جانب خدا مأمور بود كه نور را با نور به ازدواج در آورد.

پیشنهاد به علی:

اصحاب رسول خدا احساس كرده بودند كه پیغمبر اكرم تمایل دارد فاطمه (علیها السلام) را با علی پیوند ازدواج دهد، ولی از جانب علی پیشنهادی نمی شد. یك روز عمر و ابوبكر و سعد بن معاذ و گروهی دیگر كه پیامبر تقاضای ازدواج آنها را رد كرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دری سخن می گفتند. در این بین سخن از فاطمه به میان آمد. ابوبكر گفت: مدتی است كه اعیان و اشراف عرب فاطمه علیهاالسلام را خواستگاری می نمایند اما پیغمبر اكرم پیشنهاد احدی را نپذیرفته و در جوابشان می فرماید: تعیین همسر فاطمه با خداست.برای همه روشن بود كه خدا وپیغمبر، فاطمه را برای علی علیه السلام نگاهداشته اند. سپس به «عمر» و «سعد بن معاذ» گفت: حاضرید به اتفاق هم نزد علی برویم و جریان را برایش تشریح كنیم و اگر به ازدواج مایل بود همراهیش كنیم؟! آنها از این پیشنهاد استقبال و او را در این كار تشویق كردند.

سلمان فارسی می گوید: عمر و ابوبكر و سعد بن معاذ بدین قصد از مسجد خارج شدند و به جانب آن حضرت شتافتند.علی (ع) فرمود: از كجا می آیید و به چه منظور اینجا آمده اید؟ ابوبكر گفت: یا علی تو در تمام كمالات بر سایرین برتری داری، و از موقعیت خود و علاقه ایكه رسول خدا به تو دارد كاملاً آگاهی. اشراف و بزرگان قریش برای خواستگاری فاطمه علیها السلام آمده اند ولی پیغمبر صلی الله علیه وآله دست رد به سینه همه زده و تعیین همسر فاطمه را به دستور خدا حواله داده است. گمان می كنم خدا و رسول، فاطمه را برای تو گذاشته اند. و شخص دیگری قابلیت این افتخار را ندارد.

افكار خفته بیدار می شود:

اوضاع بحرانی اسلام و گرفتاری ها و فقر اقتصادی مسلمین، چنان علی (ع) را مشغول ساخته بود كه به خواسته های درونی خویش و ازدواج و تشكیل خانواده هیچگونه توجه نداشت.

علی (ع) اندكی پیرامون پیشنهاد آنها تأمل و اطراف و جوانب قضیه را به خوبی بررسی نمود: تهیدستی خود و مشاهده گرفتاریهای عمومی از یك طرف و فرا رسیدن زمان ازدواج وی از طرف دیگر(1). او بخوبی می دانست كه اگر همسری چون فاطمه را از دست بدهد دیگر این فرصت قابل جبران نیست.

علی (ع) به خواستگاری می رود:

این پیشنهاد علی را تحت تأثیر قرار داد بطوریكه دست از كار كشید و به منزل بازگشت. خود را شستشو داد، عبای تمیزی بر تن كرد و به خدمت رسول اكرم شتافت. درب خانه را به صدا درآورد. پیغمبر به «ام سلمه» فرمود: در را باز كن. كوبنده در شخصی است كه خدا و رسول او را دوست دارند او هم خدا و رسول را دوست دارد. عرض كرد: یا رسول الله! پدر و مادرم فدایت، كیست كه ندیده درباره اش چنین داوری می كنی؟ فرمود: ای ام سلمه! مردی دلاور و شجاع است او برادر و پسرعمویم و محبوب ترین مردم نزد من است. ام سلمه از جای جست و در سرای را باز كرد. علی (ع) داخل منزل شد، سلام داد و در حضور پیغمبر نشست. از خجالت سرش را به زیر انداخت، و نتوانست تقاضای خویش را عرضه بدارد. مدتی هر دو خاموش بودند. بالاخره پیغمبر (ص) سكوت را شكست و فرمود: یا علی گویا برای حاجتی نزد من آمده ای كه از اظهار آن خجالت می كشی؟ بدون پروا حاجت خود را بخواه و اطمینان داشته باش كه تمام خواسته هایت قبول می شود.

عرض كرد: یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم. بهتر از پدر و مادر، در تربیت وتأدیب من كوشش نمودی و به بركت وجود شما هدایت شدم. یا رسول الله! به خدا سوگند اندوخته دنیا و آخرت من شما هستی. اكنون موقع آن شده كه برای خود همسری انتخاب كنم و تشكیل خانواده دهم، تا با وی مأنوس گردم و از ناراحتیهای خویش بكاهم. اگر صلاح بدانی و دختر خود فاطمه علیها السلام را به عقد من در آوری سعادت بزرگی نصیب من شده است.

رسول خدا كه در انتظار چنین پیشنهادی بود صورتش از سرور و شادمانی بر افروخته شد، فرمود: صبر كن تا از فاطمه اجازه بگیرم. پیغمبر نزد فاطمه (ع) رفت، فرمود: دخترم! علی بن ابی طالب (ع) را به خوبی می شناسی برای خواستگاری آمده است. آیا اجازه می دهی ترا به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سكوت كرد و چیزی نگفت. پیغمبر چون آثار خشنودى را درچهره او دید گفت: الله اكبر و سكوت او را علامت رضایت دانست. (2)

توافق:

رسول اكرم (ص) پس ازكسب اجازه به نزد علی آمد و با لبی خندان گفت: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من كاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یك شمشیر، یك زره و یك شتر.فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد كنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبكشی كنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین كنی و برای اهل وعیالت كسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل كنی، تنها چیزی كه می توانی از آن صرف نظر كنی همان زره است. منهم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اكتفا می نمایم. یا علی آیا اكنون بشارتی به تو بدهم و رازی را برایت آشكار بسازم؟! عرض كرد : آری یا رسول الله، پدر و مادرم فدایت، شما همیشه نیك خوی و خوشزبان بوده اید.

فرمود: پیش از آنكه به نزد من بیایی جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد! خدا ترا از بین مخلوقاتش

برگزیده و به رسالت انتخاب كرد. علی (ع) را برگزید و برادر و وزیر تو قرار داد. باید دخترت فاطمه را به ازدواج او درآوری. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا فرزندان پاك و نجیب و طیب و طاهر و نیكو به آنان عطا خواهد نمود یا علی هنوز جبرئیل بالا نرفته بود كه تو درب منزل را زدی (3)

خطبه عقد:

پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار كنیم و خطبه بخوانیم. علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حركت نمود. ابوبكر و عمر را در بین راه ملاقات كرد، آنها از جریان كار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزویج كرد، هم اكنون پیامبر در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد.

پیغمبر (ص) در حالی كه صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، ‌و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع كن. هنگامی كه مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای فرمود: ای مردم آگاه باشید كه جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد كه مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده كه در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. سپس نشست و به علی (ع) فرمود: برخیز و خطبه عقد را بخوان.

علی علیه السلام برخاست و فرمود: خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم و شهادت می دهم كه بغیر از او خدایی نیست. شهادتی كه مورد پسند و رضایت او واقع شود. درود بر محمد صلی الله علیه وآله، درودی كه مقام و درجه اش را بالا برد. ای مردم! خدا ازدواج را برای ما پسندیده و بدان دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر كرده و بدان امر نموده است. ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول كرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید.

مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض كردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی كابین بسته ای؟ رسول خدا پاسخ داد: آری ! پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارك گرداند و در میانتان دوستی و محبت افكند.

مذاكره عروسی:

علی علیه السلام می فرماید: حدود یك ماه طول كشید و من خجالت می كشیدم با پیغمبر درباره فاطمه صحبت كنم، ولی گاهی كه خلوت می شد می فرمود: یا علی چه همسر نیكو و زیبائی نصیبت شد؟ بهترین زنان عالم را تزویج تو كردم.

روزی برادرم عقیل پیش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسیارمسرور هستم. چرا از رسول خدا (ص) خواهش نمی كنی كه فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بوسیله عروسی شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم: خیلی میل دارم عروسی كنم اما از رسول خدا خجالت می كشم. عقیل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اكنون با من بیا تا خدمت پیغمبر (ص) برویم. علی با برادرش عقیل آهنگ منزل رسول خدا نمودند. در بین راه به «ام ایمن» برخورد كرده جریان را برایش گفتند. ام ایمن گفت: اجازه بدهید من با رسول خدا در این باره مذاكره كنم.

ام سلمه و سایر زنان از قضیه خبردار شدند و خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله مشرف گشتند. عرض كردند: یا رسول الله! پدر و مادرمان به فدایت، برای موضوعی خدمت شما رسیده ایم كه اگر خدیجه زنده بود چشمش بدان روشن می شد. وقتی پیغمبر (ص) نام خدیجه را شنید اشكش جاری شد و فرمود: خدیجه؟! كجا مانند خدیجه پیدا می شود؟ هنگامی كه مردم مرا تكذیب نمودند مرا تصدیق كرد و برای ترویج دین خدا، اموالش را در اختیار من قرار داد. خدیجه زنی بود كه خدا بر من وحی فرستاد كه بدو بشارت دهم خانه ای از زمرد در بهشت بدو عطا خواهد كرد.

ام سلمه عرض كرد: پدرم و مادرم فدایت شود، شما هرچه درباره خدیجه می فرمایید صحیح است. خدا ما را با او محشور گرداند. یا رسول الله! برادر و پسر عموی شما میل دارد همسرش را به منزل ببرد. فرمود: پس چرا خودش در این باره صحبتی نمی كند؟ عرض كرد: از كمروئی اوست.پیغمبر (ص) به ام ایمن فرمود: علی را نزد من حاضر كن. وقتی علی (ع) خدمت پیغمبر مشرف شد فرمود: یا علی! آیا میل داری همسرت را به منزل ببری. عرض كرد: آری یا رسول الله. فرمود: خدا مبارك كند، همین امشب یا فردا شب وسائل عروسی را فراهم می كنم. سپس به همسرانش فرمود: فاطمه را زینت كنید و خوشبویش نمایید و اطاقی را برایش فرش كنید تا مراسم عروسی را برگزار كنیم (4). مراسم ازدواج برترین بندگان خداوند در روز اول یا ششم ذی الحجه (5) سال دوم یا سوم هجری انجام گرفت(6)

پی نوشت ها:

1 - ذخائر العقبی ص 26.

2- بحار الانوار ج 43 ص 127 ذخائر العقبی ص 29

3- بحار الانوار ج 43 ص 127

4- بحار الانوار ج 43 ص 130 ـ 132

5- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 349

6- بحار الانوار ج 43 ص 6 و 7

درس‌هایی از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) برای خانواده‌ها

از ماجرای ازدواج حضرت علی‌علیه‌السلام و حضرت فاطمه‌علیهماالسلام نکات بسیار جالبی را می‌آموزیم که اگر خواهان سعادتیم و پیروی راستین اسلام، بایستی تا مرز توان تلاش کنیم تا مراحل اول ازدواج بر مبنای صحیحی صورت گیرد، و دوم آنکه ساده‌ زیستی در تمام شوون زندگی جامعه و بخصوص ازدواج راه یابد، و گرنه قید و بندهای اجتماعی در امر ازدواج که بیشتر نشأت گرفته از فرهنگ غیر اسلامی و یا ساخته و پرداخته ی ذهن‌های کوتاه مادی و اشرافی است چون غل و زنجیر بر دست و پای جوانان و والدین آنها می‌افتد و هر روز این غل و زنجیر بزرگتر و سنگین‌تر می‌شود، تا جایی که امکان هر نوع حرکت صحیحی را می‌گیرد و حیات جامعه را به سوی نابودی می‌کشاند، و بر فساد و نابسامانی‌های روانی و مشکلات اخلاقی می‌افزاید.

درس‌هائی که از ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا علیهماالسلام می‌گیریم از این قرار است:

1-     کفو و همتا بودن:

یکی از اصول اساسی و رازهای موفقیت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زیرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از یکدیگر امکان‌پذیر است.

برخی تصور می‌کنند کفویت تنها به شرائط ظاهری از قبیل مسائل نژادی و یا وضعیت مادی و رفاهی بستگی دارد. در صورتی که چنین نیست، بلکه همتایی و هم سوئی آرمان‌ها، خواست‌ها و تمایلات روحی و روانی افراد، میزان آگاهی‌های علمی و دینی و میزان تعهد عملی به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ویژگی‌های اخلاقی و فرهنگی است.

اگر مسئله همتایی نبود، بدون تردید دختران زیبایی در مدینه بودند که از ازدواج با حضرت علی علیه‌السلام خرسند می‌شدند. اما او حتی از آنان خواستگاری هم نکرد و برای حضرت فاطمه علیهماالسلام نیز خواستگاران فراوانی بودند امّا حضرت فاطمه علیهماالسلام و پیامبرصلی‌الله علیه و‌آله به این وصلت‌ها راضی نشدند تنها حضرت فاطمه علیهماالسلام و روح والای او بود که زیبایی‌ها و شکوه معنوی حضرت علی‌علیه‌السلام را درک می‌کرد . در این مورد پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله فرمودند: اگر خدا علی را نمی‌‌آفرید برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت. (1 )

2-    خواستگاری بدون واسطه

خواستگاری بدون هیچ تشریفات و حضور واسطه انجام شد و حضرت علی‌علیه‌السلام شخصاً به خواستگاری حضرت فاطمه علیهماالسلام از پیامبر صلی‌الله علیه وآله اقدام نمود.

3-    شرط اول : رضایت دختر

پیامبر گرامی صلی‌الله علیه وآله بدون رضایت دخترش حضرت فاطمه علیهاالسلام به خواستگار پاسخ مثبت نداد .

4- قناعت

در تهیه جهیزیه به ضروری‌ترین و ابتدائی‌ترین وسائل زندگی در آن عصر بسنده شد، از سیرت پیامبر اسلام صلی‌الله علیه وآله می‌آموزیم که بایستی در الگوی مصرف تجدید نظر کنیم و در زندگی فناپذیر و زودگذر دنیا به حداقل ممکن قناعت ورزیم تا از گذرگاه پرهیاهوی زندگی سبکبار بگذریم و تن به بردگی این و آن ندهیم.

مگر حضرت فاطمه علیها‌السلام دختر پیامبر صلی‌الله علیه وآله رهبر بی‌نظیر مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بنی‌هاشم یعنی اصیل‌ترین و شریف‌ترین تیره‌های عرب به حساب نمی‌آمد؟ مگر مادرش حضرت خدیجه علیهما‌السلام ثروتمندترین زن عرب در عصر خویش نبود؟ مگر از همه جهات علمی فردی آگاهتر و اندیشمندتر از همگان نبود؟ مگر پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه‌ وآله نمی‌توانست جهیزیه زیادی را همراه دخترش کند؟

پاسخ همه این سوالات «مثبت» است اما منش و روش پیامبر عظیم ‌الشأن اسلام صلی‌الله علیه و‌آله و خاندانش بر ساده‌ زیستی استوار است . (2)

متأسفانه در برخی خانواده‌ها به خصوص قشر مرفه جامعه جهیزیه دخترانشان نمایشگاه بین‌المللی کاملی است از لوازم خانگی داخلی و خارجی که برقش چشم‌های ظاهربین را خیره می‌کند.

4-    مهیا کردن خانه برای ورود عروس

اکنون ببینیم علی بن ابیطالب علیه‌السلام شهسوار اسلام و محبوب‌ترین مردان و نزدیکترین آنان در نزد خدا و رسول خدا چه داشت و چه تهیه کرد:

ابن شهر آشوب در مناقب نقل می‌کند: که حضرت علی‌علیه‌السلام نیز اتاق خود را برای عروسی آماده کرد. بدین ترتیب که:

ابتدا مقداری ماسه کف اطاق پهن کرد و چوبی هم تهیه نمود به دو طرف اتاق وصل کرد تا لباس‌های خود را روی آن بیندازد، و یک پوست گوسفند هم کف اتاق انداخت، و یک بالش نیز که داخلش را از لیف خرما پر کرده بودند در آنجا نهاد. (3) همین .

پی نوشت‌ها:

1-    ینابیع الموده، ص 177 و 237.

2-    زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام تألیف محمد قاسم‌پور با مقدمه آیت‌الله مرعشی نجفی ص47.

3-    زندگانی حضرت فاطمه علیهما‌السلام و دختران آن‌حضرت مولف سیدهاشم رسولی محلاتی ص‌56.

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب علمی ،مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 2200
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : روابط عمومی دهیاری الباجی
ت : دو شنبه 15 مهر 1392

RSS

Powered By
loxblog.Com